شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
باز هم خانه و یک بستـر خـون آلوده زنـده شـد خـاطـرۀ مـادر خـون آلـوده
شیـرمـرداُحـد افـتـاده کـجـایـیزهـرا تا بـبـنـدی سـراین حـیـدرخون آلوده
این سروصورت خونین شده هم ارثی شد بعد از آن کوچه و نیلـوفر خون آلوده
ریـشۀ هرچه بـلا آن در و دیوار شده سـیـنـۀ مـادر و مـیـخ در خـون آلـوده
مثل پهـلـو سرپـاشیده زهم خوب نشد چه کند زینب و این پیکـر خون آلوده
دور زینب همه هـستـند همه مَحـرمها وای از کـربوبـلا و پَـرخـون آلـوده
درسرازیری تل روبروی شمررسید چشـمش افـتاد به موی سرخون آلوده خوب شد خورد به تاریکی شب غارتها جـمع شد قـافـله ای دخـتـرخون آلوده
میفـروشند دراین کوفه سر بازارش گـوشوار و سپـر ومعجـر خون آلوده